درد است بگویی که مرا دوست نداری
مشکل بتوانم ز تو من دل بکنم دوست
این چیست در این عمق وجودم که تو داری
عمریست که من دلخوش و در حسرت انم
من دایره باشم تو به ان نقطه گذاری
گفتم به تو یادت نرود قول و قرارت
با خنده بگفتی چه قراری چه مداری
شیرازۀ این عشق فرو ریخت دگر،پس
بیهوده چرا میکنم این ناله و زاری
حیف است بمیرم من از این درد جدایی
ای عشق،نگفتی که چرا فکر فراری؟
"اکبرحیدری"
+ نوشته شده در جمعه دوازدهم آبان ۱۳۹۶ساعت 15:57  توسط حیدری |
ای عشق ،نگفتی که چرا فکر فراری؟!...برچسب : نویسنده : akbarheidari بازدید : 250